دورهای که مردها با زنهای ۱۰ یا ۲۰ سال کوچکتر از خودشان ازدواج میکردند، تقریباً گذشته است. امروزه ازدواجهایی که در آن زوجها همسالند و یا ازدواجهایی که در آن زن بزرگتر از مرد است، بیشتر از قبل دیده میشود.
● تفاوت سنی مناسب
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مسأله را نمیتوان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همهی کسانی که چنین اختلاف سنیای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
همان طور که از گذشته تا به حال شنیدهایم، تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها با توجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگتر باشند.
با این حال فاکتور سن به تنهایی نمیتواند تضمین کنندهی یک ازدواج موفق باشد. انگیزهی زوجها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزههای اقتصادی با افرادی ازدواج میکنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایههای عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواجها آنها را با شکست مواجه میکند. در این صورت نمیتوان گفت شکست این زندگی، تنها به خاطر بالا بودن سن یکی از دو زوج بوده است.

● بزرگتر بودن مرد
از گذشته تا به امروز تفاوت سنی در ازدواج به گونهای بوده که مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانهای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود میداند. از سوی دیگر بزرگتر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیتهای اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیتهایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعهی امروز، زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند، بیشتر از قبل دیده میشوند.
● بزرگتر بودن زن
اگرچه هنوز مسألهی بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعهی ما پذیرفته شده نیست اما نمیتوانیم برای همهی افراد، نسخههای واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگتر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیدهای نیست.
کسانی که مخالف بزرگتر بودن زن هستند معمولاً دلایل زیر را برمیشمارند:
- ترس از اینکه این ازدواجها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه مورد توجه است.
- زنی که چندسال بزرگتر باشد، معمولاً انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه میشود، این فاصله را بیشتر درک میکند.
- از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج میکند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و ... درحالی که این احتمالها تنها مختص به زنهایی نیست که از شوهرانشان بزرگترند بلکه ممکن است در رابطهی سایر زنها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
چنین ازدواجهایی جنبههای مثبتی هم دارد؛ از جمله ادارهی زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چرا که تأثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان، ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
میتوان خانوادههای زیادی را یافت که با بزرگتر بودن زن از شوهر، زندگیهایی شاد و زیبا دارند. این مسأله در صورتی که عشق و علاقهی طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند، مشکل ساز نخواهد شد.
● همسن بودن یا نبودن
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملاً به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مسألهی ازدواج در صورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمیتوان فاصلهی سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هر چقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر میرسند.
زن و مرد هر چقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند، پیوند و ازدواج مستحکمتری خواهند داشت. یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصلهی سنی است. به هر حال افرادی که در محدودهی سنی نزدیک هم باشند، تجربهها و خاطرههای یکسانی دارند و پیش زمینهی فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است. با توجه به عرف جامعه، بزرگتر بودن زن از مرد، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی پذیرفته شده نیست. علیرغم پیشرفتهای همه جانبه و تغییر باورها، هنوز هم موفقیت این گونه ازدواجها در مقایسه با ازدواجهایی با تفاوت سنی مناسب برای افراد ثابت نشده است.
زن و مردی که ۱۲ تا ۱۵ سال اختلاف سن دارند نمیتوانند همدل و همراه خوبی برای یکدیگر باشند. اما با وجود تمام ایرادها، در این بین، نمونههای موفق زیادی نیز وجود دارند. ازدواج پسران با دختران بزرگتر از خود به دلایل مختلف، یکی از عوامل نگرانکننده در خانوادههاست. چرا که به زعم آنها این نوع ازدواجها از ریسک بالایی برخوردارند. چون دخترها از لحاظ جسمی و عقلی زودتر بالغ میشوند؛ بنابراین به همسرانی احتیاج دارند که هم سطح خودشان باشند اگرچه باز هم توجه به مسائل پیچیدهی زندگی نسبی است.
فاصلهی سنی زیاد و از ۱۰ سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصلهی زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود میآورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بیحوصلگی فرد بزرگتر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوجها با فاصلهی سنی زیاد دیده میشوند.
منبع:مجله تندرستی
دنبال شدید
متشکرم.