نقش زن در تحکیم رابطهی همسران غیرقابل انکار است. در گذرگاههای مختلف زندگی بشر، آثار عمیقی از رد پای زنان، هم در زندگیهای پایدار و هم در زندگیهای مترلزل و فرو ریخته شده، به چشم میخورد . این امر خود نشانگر اهمیت مسئولیت خطیر زنان درعرصهی حفظ، تداوم و تعادل یک رابطهی ایدهآل و مستمر در مبحث همسران میباشد.
تفاوتهای فردی همواره در طبیعت خلقت انسان از جایگاه ویژهای برخوردار است و بر همین الزام، پیوسته تعارفات کوچک و بزرگ میان همسران وجود داشته است. زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همهی مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این، بستگی بهشیوهی رفتاری همسرشان دارد. بهعبارتی میتوان گفت: مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
در این سلسله پستها (که با کلیدواژهی "سیاستهای زنانه" قابل پیگیریست)، میخواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایههای یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این سلسله مطالب را صرفاً زنانی بخوانند که میخواهند بدانند «چگونه میتوان شوهر خود را به مهری مستمر و عمیق دچار گرداند؟!»